به گزارش دانشجو
سالمخبر: دبیر انجمن علمی پیوند کلیه ایران، او گفت: پیوند یک عضو به بیمار یعنی برگشت به زندگی. هر تصمیمی که این چرخه را تهدید کند در واقع علیه زندگی است چه با حذف داروی باکیفیت، چه با انحصار و چه با سیاستهای قیمتی نادرست. ما پزشکان میگوییم اجازه بدهید رقابت سالم بماند، چون فقط در رقابت است که هم بیمار نجات اشکار میکند و هم صنعت رشد میکند.
فاطمه پوررضا قلی، فوق تخصص بیماریهای کلیه بزرگسالان (نفرولوژیست) در او مباحثه با سالمخبر درمورد حالت پیوند اعضا در سرزمین، اظهار داشت: به اذعان تعداد بسیاری از متخصصان و جراحان باسابقه پیوند کلیه، ایران از نظر پیوند کلیه در دنیا شاخص بوده و در منطقه بعد از ترکیه در رتبه دوم قرار دارد. ضمن آنکه مدل پیوند در ایران ساختار خاصی دارد و این فرایند با سازماندهی اشکار، تحت پوشش انجمن تخصصی و با نظارت مستقیم وزارت بهداشت انجام میشود.
در ایران، برخلاف تعداد بسیاری از کشورها که پیوند از اهداکنندگان زنده کمتر ترویج دارد، ما مدل Living Unrelated Donor داریم و در عین حال شاخص پیوند از بیماران مرگ مغزی (کاداور) نیز طی سالهای تازه رشد قابل توجهی داشته است. او میگوید: «در کل حالت پیوند در ایران به علت پوشش هر دو نوع اهداء زنده و مرگ مغزی در شرایط خوبی است و همین علتشده که لیست انتظار بیماران ما نسبت به کشورهای دیگر زیاد مختصرتر باشد. توانایی جراحان ایرانی در این حوزه نیز زیاد بالاست و به همین علت، پیروزی پیوندها به سطحی رسیده که در مجامع بینالمللی از آن یاد میشود.»
در بین شهرهای سرزمین، شیراز، تهران، مشهد و یزد بهگفتن قطبهای مهم پیوند شناخته خواهد شد. در این شهرها به حرف های پوررضا قلی، «پیوند کبد با شاخص بالا و پیروزی دیدنی انجام میشود و بعد از آن، پیوند پانکراس، ریه و قلب نیز در حال گسترش است. به طور کلی میتوان او گفت پیوند کلیه، کبد و پانکراس از موفقترین و پایدارترین حوزههای پیوند در ایران می باشند.»
او در ادامه به آمار سالانه اشاره میکند: «اکنون نزدیک به سههزار مورد پیوند کلیه در سال در سرزمین انجام میشود اما در کنار این دستاورد، چالشهایی نیز وجود دارد که بیماران و پزشکان با آن روبه رواند.
به حرف های این متخصص، «یکی از با اهمیت ترین چالشها، هزینههای بالای مرتبط با فرایند پیوند است؛ هزینههایی که قسمت عمده آن بر مسئولیت دولت است. کل هزینه عمل پیوند و مراقبتهای سپس از آن تحت پوشش بیمه قرار دارد، اما قبل از پیوند، بیمار باید بخشی از هزینههای آمادهسازی و آزمایشهای
تخصصی را خود پرداخت کند؛ ضمن آنکه وزارت بهداشت سبد خدماتی تعریف کرده که نزدیک به ۳۰ تا ۵۰ درصد از هزینههای آمادهسازی پیوند را پوشش میدهد.
او ادامه میدهد: «در کل، نزدیک به ۹۰ درصد از هزینههای پیوند کلیه تحت پوشش بیمه است و تنها ۱۰ درصد باقیمانده را بیماران باید بپردازند؛ یقیناً اگر بیمار مسیر اداری را بشناسد و از طریق وزارتخانه عمل کند و کد وابسته را دریافت کند، همین ۱۰ درصد هم از طریق پرداختهای درونسیستمی جبران میشود.»
در قیاس با دیگر کشورها، او به مسئله جالبی اشاره میکند: «در کشورهایی همانند آمریکا، زمان زمان انتظار برای پیوند به بیشتر از ۱۰ سال میرسد و تعداد بسیاری از بیماران در همان لیست انتظار از دنیا میروال. در ایران نیز آمار مرگومیر بیماران در لیست انتظار وجود دارد، اما نسبت به تعداد بسیاری کشورها پایینتر است. یقیناً تا این مدت در عرصه فرهنگسازی اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی، کار بسیاری باید انجام شود. هرچند روال رو به بهبودی داریم، ولی تا این مدت با حالت ایدهآل فاصله داریم.»
او در ادامه به قضیه داروها بعد از پیوند اشاره میکند: «در ایران داروها به دو شکل در دسترساند؛ یا برند مهم می باشند یا تشکیل داخل. بیماران تحت پوشش بیمه، داروهای داخلی را بهطور کامل دریافت میکنند و بیمه آنها را صددرصد پوشش میدهد، اما داروهای برند مهم نیز در سبد بیمه قرار دارند که بخشی از آن تحت پوشش بیمه قرار دارد.»
به حرف های او، سازمان غذا و دارو هر هشت سال یکبار آمار دقیقی از سهم داروهای برند مهم و داروهای تشکیل داخل در بازار پیوند اراعه میدهد تا نسبت مصرف این دو اشکار شود. او در این باره اصرار میکند: «به نظر من نباید بیمار از منفعت گیری از برند مهم محروم شود. همیشه حرف هایایم اتفاقی که در صنعت خودروی ما افتاد نباید در دارو تکرار شود. ما مهندسان و دانشمندان توانمندی داریم و تعداد بسیاری از سازندگان داروهای برند مهم در دنیا ایرانی می باشند، بعد نباید اجازه دهیم این ظرفیتها در فضای محدود و انحصاری از بین برود. اگر فضا یکنواخت و بدون رقابت شود، قطعاً اتفاقات خوشایندی در صنعت دارو و حوزه درمان نخواهد افتاد.»
به این ترتیب، ایران امروز یکی از کشورهای پیشرو منطقه در پیوند اعضا محسوب میشود با شبکهای فعال از جراحان، بیمارستانهای تخصصی و برنامههای ملی اهدای عضو اما هم چنان دچار چالشهایی است که بین سیاستگذاری، بیمه، فرهنگسازی و دسترسی به داروهای باکیفیت توازن ظریفی را میطلبد.
او با لحنی صریح و منتقدانه،
صنعت خودروسازی ایران را مثال میزند تا حالت شبیهی را که امکان پذیر در صنعت دارو رخ دهد، توضیح دهد: «صنعت خودروسازی ایران چرا دچار اضمحلال شد؟ هنگامی شما فقط بگویید همین دو برند وجود دارد و اجازه ندهید برند خارجی در دسترس باشد، رقابت از بین میرود. در این شرایط، تولیدکننده داخلی میگوید همین که هست! تلاشی برای بهتر شدن نمیکند، چون یقین است بازار را در اختیار دارد. در واقع هنگامی رقابت حذف شود، پیشرفت هم متوقف میشود.»
او ادامه میدهد: «ما در جلسات گوناگون حتی با سیاستگذاران هم این را نقل کردیم که باید درصدی از بازار به داروی خارجی تعلق داده شود. منِ پزشک یا هر ایرانی، طبعاً ترجیح میدهم از تولیدکننده خودم حمایتکنم اما این حمایتنباید صفر و صدی باشد. یعنی نباید بگوییم یا صددرصد داخلی یا صددرصد خارجی. باید تعادلی وجود داشته باشد حتی اگر نسبت ۵۰ به ۵۰ هم نباشد ولی وجود برند خارجی در بازار نگه داری شود تا رقابت زنده بماند.»
او اصرار میکند که پوشش بیمهای برای برندهای خارجی نیز الزامی است: «هنگامی بیمه داروی خارجی را هم پوشش دهد، تولیدکننده داخلی حس میکند اگر کیفیت کار او پایین بیاید تقاضایی برای آن وجود ندارد. این رقابت سالم علتمیشود شرکتهای ایرانی همیشه در مسیر ارتقا و بهروزرسانی باشند. در غیر این صورت، اگر یقین باشند هر دارویی تشکیل کنند مصرف میشود، هیچ تلاشی برای پیشرفت نمیکنند.»
او با اشاره به توانایی بالینی خود میگوید: «پزشک هنگامی گزینه انتخاب دارد، طبیعتاً بهترین را برای بیمار انتخاب میکند. من اگر ببینم داروی خارجی با یک دوز تاثییر درمانی مطلوب دارد، در حالی که شبیه داخلی نیاز به چندین دوز دارد یا اثربخشیاش کمتر است، یقین باشید هر بیماری حاضر است برای سلامتیاش هزینه کند و داروی مهم را بخرد. این رقابت است که داروی ایرانی را هم بالا میکشد. اگر در بازار هر دو نوع دارو وجود داشته باشند، شرکتهای ایرانی برای نگه داری جایگاهشان کیفیت را بالا میبرند و همین علتمیشود توان صادرات اشکار کنند. اما اگر رقیب حذف شود، نه انگیزهای برای نوآوری میماند و نه امکانی برای رقابت جهانی.»
او به گفتن مثال از داروی «نئورال» یاد میکند: «نئورال برند مهم است که بعداً در ایران بومیسازی شد. اما نباید نئورال از بازار حذف شود. نباید بگوییم صددرصد تشکیل داخلی. هنگامی این کار را بکنیم، شرکت داخلی خیال راحت اشکار میکند که هرچه تشکیل کند، مصرف میشود. دیگر نیازی نمیبیند بهتر شود.»
در
ادامه، مجدد به مثال صنعت ماشین بازمیگردد: «اگر ۴۰ درصد بازار ماشین به وارداتی تعلق داده میشد، امروز صنعت خودروی ما اینطور فرسوده نبوده است. این همان بلایی است که اگر مواظب نباشیم، سر صنعت دارو هم میآید.»
او هشدار میدهد: «هنگامی حرف های میشود برای مثالً سیکلوسپورین فقط باید از برند داخلی مصرف شود، تولیدکننده داخلی به خودش میگوید هرچه تشکیل کنم مصرف میشود، حتی اگر کیفیت پایین باشد. اما اگر بداند برند مهم همانند نئورال هم در بازار هست، ناچار میشود کیفیت محصولش را بالا ببرد. چون پزشک و تیم درمانی با بازدید کارکرد دارو تصمیم میگیرند. اگر ببینند داروی داخلی اثربخشی کمتری دارد، ترجیح خواهند داد داروی مهم را برای بیمار تجویز کنند. در نتیجه تولیدکننده داخلی هم برای نگه داری بازار خود تلاش میکند.»
او جمعبندی میکند: «سخن ما این است که برند مهم، برند مهم است. باید در کنار داروی داخلی اراعه شود، نه این که حذف شود. رقابت، ضامن کیفیت و پیشرفت است چه در خودروسازی چه در داروسازی. حذف رقیب یعنی حذف انگیزه برای بهتر شدن.»
او با همان صراحت و نگرانی از آینده درمان بیماران پیوندی، ادامه میدهد: «برخی از داروها را آنقدر گران کردهاند که عملاً از دسترس بیماران خارج شدهاند. هنگامی برای مثالً میگویند این دارو پوشش بیمهاش صددرصد است ولی آن یکی دارو بیمهاش صفر است، بیمار چه کار میتواند بکند؟ تا چه اندازه میتواند از جیب هزینه کند؟ این سیاست نادرست است. شما باید یک اعتدال منطقی بگذارید؛ برای مثالً بگویید ۲۰ درصد از این داروی خاص از نوع خارجی باشد و ۸۰ درصد از نوع داخلی و برای هر دو بیمه تعریف شود. نه این که داروی خارجی را حذف کنید، وارداتش را ببندید و سپس بیمار ناچار شود همان دارو را از بازار سیاه با چند ده میلیون تومان تهیه کند. هنگامی این چنین شرایطی پیش میآید، یعنی عملاً دسترسی کنترلشده از بین رفته است.»
او اضافه میکند: «میشود بهصورت کارشناسی و با نظر متخصصان پیشکسوت نفرولوژی، اشکار کرد که برای چه بیماران و چه شرایطی، داروی برند مهم خارجی باید تحت پوشش بیمه قرار گیرد. نباید راه را ببندیم. باید به تولیدکننده داخلی بگوییم کیفیتت را بالا ببر، ما در پیوند دوم هم از تو حمایتمیکنیم، ولی در کنار آن برند خارجی هم باید بماند. نه این که یکی ۱۰۰ درصد بیمه باشد و فرد دیگر از بازار سیاه با قیمت ۱۰۰ میلیون تومانی تهیه شود! این منطقی نیست، مخصوصاً برای دارویی که بیمار تا آخر عمر باید مصرف کند.»
او با پافشاری بر نقش حیاتی دارو
در پیروزی پیوند ادامه میدهد: «در بیماران پیوندی، یک دوز مصرفنشده میتواند تبدیل رد پیوند شود. همین یک دوزِ از دست رفته، امکان پذیر نتیجه سالها درمان و زحمت را از بین ببرد. هنگامی دارو به هر علت در دسترس نباشد یا گران باشد و بیمار نتواند تهیهاش کند، در نهایت دولت باید هزینه چندبرابر آن را بپردازد. چون هنگامی پیوند از دست میرود، بیمار برمیگردد به دیالیز و هزینه دیالیز برای دولت بین هفت تا ده برابر هزینه نگهداری یک بیمار پیوندی است.»
او توضیح میدهد: «بیمار دیالیزی در واقع از کارافتاده است، یعنی باید برای او مستمری پرداخت شود، هزینه درمان مداوم دارد، کیفیت زندگی پایینتر و گمان مرگومیر بالاتر دارد. اما بیمار پیوندی برعکس، مجدد به زندگی برمیگردد، کار میکند، مالیات میدهد، در چرخه اقتصادی فعال میشود. بیماران من یکی دندانپزشک است، یکی وکیل، یکی تاجر همه سپس از پیوند به زندگی عادی برگشتهاند . به این علت، از نظر اقتصادی، حمایتاز درمان و داروی باکیفیت برای بیماران پیوندی در واقع نوعی اندوختهگذاری ملی است، نه هزینه.»
او در ادامه میگوید: «هنگامی داروی برند مهم داخل نشود، هزینه نهایی برای دولت و جامعه زیاد تر میشود. ما نمیتوانیم با حذف رقابت و بستن مسیر واردات، انتظار پیشرفت داشته باشیم. من خودم همیشه طرفدار تشکیل داخلی هستم، اما حقیقت این است که اگر رقابت حذف شود، رکود اتفاق میافتد، کیفیت پایین میآید و در نهایت هم بیمار زیان میکند و هم نظام سلامت.»
او پافشاری میکند که رقابت باید با برند مهم نگه داری شود: « رقابت واقعی یعنی رقابت با استاندارد بالا. برند مهم با استانداردهای بسیارای تشکیل میشود و همین استاندارد است که معیار رشد ما میشود. هنگامی کنار این چنین محصولی رقابت میکنیم، ناچار میشویم کیفیت داروی داخلی را ارتقا دهیم، روش تشکیل را اصلاح کنیم و بهروز بمانیم. اما اگر آن برند را حذف کنیم و فقط خودمان بمانیم، به مرور دچار خمودی و توقف میشویم همان اتفاقی که در برخی صنایع دیگر سرزمین افتاد.»
وی در آخر جمعبندی میکند: پیوند یک عضو به بیمار یعنی برگشت به زندگی. هر تصمیمی که این چرخه را تهدید کند در واقع علیه زندگی است چه با حذف داروی باکیفیت چه با انحصار چه با سیاستهای قیمتی نادرست. ما پزشکان میگوییم اجازه بدهید رقابت سالم بماند، چون فقط در رقابت است که هم بیمار نجات اشکار میکند و هم صنعت رشد میکند.»
 
 
  
دسته بندی مطالب
